تقدیم به سارینا اسماعیل زاده و محسن محمد پور

سهـم من از میـهنم فریـاد بود

حسرت و غمگینی و بیداد بود

 

این بلا از کشور و تاریخ نیست

کــار دسـت شـوم استبـداد بود

 

آن چه تقدیر است نامش از قضا

نزد مــا ارثیـه‌ی اجــداد بود

 

هر نسیـم صبح زیبـای بهـار

بر مشام و جان ما غمباد بود

 

دین و دنیا و خَر و خُرمایشان

در عمل همـراهی اضـداد بود

 

هـر لب خنـدان بِبُـرّند و کنـون

خون شده هر آن دلی کو شاد بود

 

نام آن طغیان‌گران را یاد کن

زندگی از شورشان آباد بود

 

روز شادی آید ای آزادگان

شد رها چون ملتی آزاد بود